شراره های خموش
Monday, 29 February 2016، 01:38 AM
شراره های خموش
زیر کوچک ترن اتاق شیروانی،
انعکاسِ خلوت ماه و غروبِ چشمانِ مردم
به اوج بیداری دزدی می رسد
که
کتابی می نهد پشت در
کتابِ مرسوم به خون
جنون
و
سم
براده ی غنوده در دندانه های دستگیره در
و در
که میدانی
گر باز شود
همایشِ هویدای جنگ،
صفحه ای که به ناگاه تا می شود
یک قرن طاعونِ سیاه
مطلق به سرودِ سردِ شکنجه
با جوهر خشکیده مهره های فرد
می جهد بیرون
آمارِ درد،
جوهرِ کتاب است این آخر زیر نمناک ترین خرابه های شهر
جوهرِ خشکیده رود و ماهی که عکس ماه درآن فتاده بود
جوهر زندگی
جوهر شراره
شراره های امید
شراره های خموش
زیر کوچک ترن اتاق شیروانی،
انعکاسِ خلوت ماه و غروبِ چشمانِ مردم
به اوج بیداری دزدی می رسد
که
کتابی می نهد پشت در
کتابِ مرسوم به خون
جنون
و
سم
براده ی غنوده در دندانه های دستگیره در
و در
که میدانی
گر باز شود
همایشِ هویدای جنگ،
صفحه ای که به ناگاه تا می شود
یک قرن طاعونِ سیاه
مطلق به سرودِ سردِ شکنجه
با جوهر خشکیده مهره های فرد
می جهد بیرون
آمارِ درد،
جوهرِ کتاب است این آخر زیر نمناک ترین خرابه های شهر
جوهرِ خشکیده رود و ماهی که عکس ماه درآن فتاده بود
جوهر زندگی
جوهر شراره
شراره های امید
شراره های خموش
16/02/29